پنجره ای رو به روشنایی
حالا یک هفته از حادثه خونبار خیابان شهید آقایی شیراز گذشته و قرار است بار دیگر از امشب درب های حسینیه سیدالشهدا به روی « رهپویان وصال » گشوده شود.
شاید با کاهش هیجانات ناشی از این حادثه که در آن 11 جوان پاک به وصال خود رسیدند و نزدیک به 200 نفر مجروح شدند،بتوان نگاهی دوباره به این حادثه داشت.
وجود نزدیک به یک هزار نفر عمدتا جوان در مراسم کانون رهپویان وصال ، آن هم در زمانی که هیچ مناسبت اسلامی و ملی در تقویم به ثبت نرسیده ، خود دلیلی مهم برای موفقیت این تشکل مردمی و مذهبی است که واکاوی در روند تاریخی راه اندازی و عملکرد آن ضروری به نظر می رسد.
«حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد» را از سال های 72 و 73 در زرقان می شناسم که آن زمان سید می نامیدیمش و به جای عبا و عمامه ، تنها چفیه ای باقی مانده از دفاع مقدس بر دوش و کلاه سیاه رنگ زندان بافی بر سر داشت.
هیچ خبری از کانون رهپویان وصال نبود اما زمینه های تاسیس این مرکز با توجه به استقبال خوب جوانان درک می شد.
سید هر هفته یک بار به شهرمان زرقان سر می زد و در حسینیه امام سجاد ، کلامی اخلاقی را بر روی یک صندلی با زبانی جوان پسند و کوتاه بیان می کرد و 45 دقیقه ای هم بچه ها مداحی می کردند. هرگاه هم بچه ها سفری به مشهد داشتند ، سید را در این شهر می جستند و در خانه یکی از خدام امام رضا (ع) و یا گوشه ای از حرم مطهر آقا ، مراسم خود را تکرار می کردند .
سید در شیراز نیز فعالیت های پراکنده ای به خصوص در دانشگاهها داشت و هر زمان که می گذشت ، علاقه جوانان به شرکت در برنامه های سید افزایش می یافت و با تاسیس هیات محبان اهل بیت دانشگاه شیراز و علوم پزشکی ، سید هم در دانشگاههای شیراز حضوری پررنگ تر پیدا کرد ، هر چند که او برخاسته از همین دانشگاهها بود .
کانون رهپویان وصال را با همکاری برخی از بچه های دانشگاه در سالهای میانی دهه 70 در مسجد بیمارستان نمازی تاسیس کرد ، استقبال جوانان به حدی بود که در کمتر از چندماه مراسم های کانون را به مسجد خیرات انتقال داد.
این استقبال گسترده در اواخر دهه 70 به مذاق برخی خوش نیامد و هر روز با مخالفت های کم و بیش شدید از سوی نیروهایی روبرو شد که همه چیز را فقط برای خود می خواستند.
افزایش حجم مخالفت ها سید را وادار کرد تا در پایان مراسم دهه محرم یکی از همان سالها – سالش را به یاد نیاوردم- غزل خداحافظی بخواند تا به مکتب خود یعنی مشهد بازگردد اما به یک باره حمایت حضرات ایات سید علی اصغر دستغیب و محی الدین حائری شیرازی مانع از آن شد که سید جوان ، شیراز رها کند ، چه اینکه حالا او در شیراز ردای دامادی هم پوشیده بود و صبیه حجت الاسلام سید محمد انجوی شیرازی -امام جماعت مسجد خیرات و عضو جامعه روحانیت مبارز شیراز - را به همسری برگزیده بود.
مفتخر شدن سید به لباس روحانیت که ریشه در حوزه های علمیه مشهد داشت و وجود یک واقف به نام «حاج آقای جلایر» نیز به ماندگاری سید کمک کرد و با وقف زمین حسینیه سیدالشهدا در خیابان شهید آقایی ، پایگاه رهپویان وصال در شیراز مستحکم شد.
مراسم های هفتگی کانون قوام یافت ، اردوهای مشهد همه ساله در ایام نوروز و تابستان با برنامه های خاص و با حضور بیش از 30 اتوبوس داوطلب دائر شد . برنامه های مشهد با استقبال فراوان روبرو شد تا آنجا که مشهدی ها هم ترجیح می دادند به جای حضور در حرم مملو از مسافر در سر سال نو ، در میدان آب این شهر-مقابل درب ورودی حرم امام رضا- در کنار اعضای کانون رهپویان وصال شیراز ، آغاز سال نو را جشن بگیرند و به قول خودشان مراسم شیرازیها ترجیح دهند.
سید فقط به حضور جوانان در کانون اکتفا نکرد و انجمن های فرعی را نیز پایه گذاری کرد و حضور جوانان را به مشارکت ارتقا داد. تشکیل انجمن های دانشجویی و دانش آموزی ، ورزشی ، علمی و آموزشی ، هنری ، کودکان و بانوان زمینه مشارکت اعضا را در کانون رهپویان وصال ایجاد کرد و این کانون را از هیاتی روحانی محور یا مداح محور به کانونی عضو محور تبدیل کرد که حاج آقای انجوی نژاد فقط سخنران او بود.
مراسم های کانون در مناسبت های خاص مذهبی به شدت گسترش یافت . در ایام عاشورا و تاسوعا و شب های احیا ، به جرات می توان گفت که نمی توان جمعیتی با این عظمت را در هیچ کدام از هیئات و مساجد استان یافت که حجم غالب آن را هم جوانان تشکیل دهند و مراسم های اعتکاف آن در ماههای رجب با حضور هزاران جوان به بزرگترین اعتکاف در کشور در طول چند سال اخیر تبدیل شد.
عمده محورهای سخنرانی سید حول محورهای اخلاقی و ارزشی دائر می شد و کمتر به مسائل دیگر می پرداخت . ضمن اینکه تاکید بر حفظ ارزش های دفاع مقدس را ضروری می دانست و در همین زمینه ، کتاب «حماسه یاسین » را نگاشت تا در سال 83 از سید محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاحات عنوان بهترین کتاب سال دفاع مقدس را دریافت دارد .
با نگاهی به این تاریخچه و آنچه سردار محمد اسدی فرمانده پیشین لشکر 19 فجر در مراسم تشییع جان باختگان حادثه یاد شده خطاب به خانوادهای آنان گفت که « در این وانفسای هجمه های فرهنگی افتخارکنید که فرزندانتان در حسینیه ها بوده و ذکر «حسین» بر لب داشتند » ، بد نیست موضوع را به شکلی متفاوت از آنچه در یک هفته اخیر مطرح شده و فارغ از اینکه این حادثه سهل انگاری بوده یا بمب گذاری ، بررسی کنیم.
و آن چیزی نیست جز« جریان سازی فرهنگی» در حوزه دین که در این خطه از کشور به مدد فعالیت این کانون در سالیان اخیر رخ داده است.
هر چند معتقدم عملکرد کانون به مدیریت حاج آقای انجوی نژاد با اسلام شیعی روشنفکری که بزرگانی هم چون شهید مطهری آن را رهبری می کردند ، فاصله هایی دارد و کمتر به مسائل عمیق دینی توجه داشته و دارند وبرنامه های آن عامه پسند تر است، اما فاصله این تشکل با جریانات خرافه گرا و اسطوره ساز در دین بیشتر است.
کانون و مدیران آن به واقعیت های اجتماعی موجود هم توجه داشته و برنامه های خود را مطابق با سلائق جوانان و مخاطبان خود تنظیم می کنند.
البته این کانون نگاهی اصلاح طلبانه نیز به تحرکات خود داشته و تلاش می کند برخی از آنچه که آن را تحجر و واپس گرایی در دین می دانند ، را از فعالیت های خود حذف کند. به یاد دارم یکی از شب های محرم در سالیان اول تاسیس کانون که مویی یا تکه ای پارچه –دقیقا جزئیات به یادم نمانده- را به نام ابوالفضل العباس نشان دادند اما این نوع حرکات در سالیان پس از آن هیچ گاه تکرار نشد. در عین حال حاج آقای انجوی نژاد تلاش می کرد با استفاده از شیوه های غیر معمول زمینه جذب جوانان بیشتری را فراهم کند ؛ چه اینکه در شب های احیا سال 84 که در مسجد جامع شهدا برپا شده بود ، به یکباره از هنر تئاتر بهره جست و به شیوه ای زیبا، از زمان حضور حضرت علی (ع) در مسجد کوفه تا آن اقدام وقیح ابن ملجم وشهادت مولا را به زبان تئاتر بازگو کرد و این حرکت در مسجد وتوسط یک تشکل مذهبی که معمولا به هنر تئاتر و سینما روی خوشی نشان نمی دهند ، بی نظیر بود .
از جمله دیگر اقدامات این تشکل ، توجه به فناوری اطلاعات و ارتباطات است ، چه اینکه کافی نت های متعدد ویژه بانوان در سطح شهر راه اندازی کرد و مراسم های خود را به صورت زنده هر شنبه از اینترنت پخش می نمود.
ساخت نرم افزارهای چندرسانه ای در حوزه دین توسط کانون رهپویان وصال در همین راستا صورت گرفت ، که جز با بهره گیری از توان جوانان عضو و پر انرژی مقدور نبود.
کانون رهپویان وصال همواره تلاش کرده به نیازهای مخاطبان خود پاسخ دهد تا آنکه برای مخاطبان نیاز تراشی کرده و سلیقه های خود را به مخاطبان تحمیل کند. راه اندازی انجمن« متافیزیک و الهیات» هم در همین راستا صورت داد تا در برابر انحرافت صورت گرفته در این خصوص در محافل دیگر جلوگیری کند و البته پاسخی به نیاز مشتاقان در زمینه متافیزیک و الهیات باشد. آآآااااا
تاکید بر استفاده از ظرفیت های اجتماعی اعضا ، این فرصت را به کانون داد تا به سرعت در همه طبقات اجتماع نفوذ کند ، خیل نوارها و سی دی های مراسم کانون به مدارس و دانشگاهها گسیل داده شد و هر یک از اعضا وظیفه یافت ، زمینه حضور حداقل یک یا دو دوست خود را به کانون فراهم کند. این فرآیند تا جایی پیش رفت که کانون احساس کرد می تواند در انتخابات سومین شوراهای اسلامی شهر شیراز کاندیدا معرفی کند. هرچند در این انتخابات به رغم تبلیغات گسترده و به دلیل معرفی کاندیداهای ناشناخته و کم تجربه نتوانست به موفقیتی دست یابد، اما به هر حال توانست خود را به عنوان یک ظرفیت اجتماعی قابل توجه در عرصه سیاست مطرح سازد. چیزی که سیاسیون دو جناح سیاسی کشور از آن واهمه داشتند.
کانون رهپویان در انتخابات ریاست جمهوری نهم هم از« محسن رضایی » فرمانده سابقه سپاه حمایت کرد اما انصراف زود هنگام او در انتخابات ، فرصت ارزیابی را از آنان که تحرکات کانون را رصد می کردند ، گرفت.
فعالیت های گسترده کانون در حالی در این شهر صورت می گرفت که یکی پس از دیگری شعبی از آن در دیگر شهرها چون اصفهان ، گرگان ، مشهد ... راه اندازی می شد و البته هیچ گاه از نیروهای دولتی کمکی را نخواسته و خود را وامدار کسی جز شهدا ندانستند. طبیعی است که تشکلی با این گستردگی به اعتبارات فراوانی هم نیاز داشته باشد ، اما همه اعتبارات با کمک اعضا و خیرین تامین می شود و در شب های خاص مثل احیا و عاشورا ، که مردم حضوری چند هزار نفری در برنامه های این تشکل دارند ، حاج آقای انجوی نژاد با بیان اینکه «هر یک ریال کمک ، هزار ریال کمک خدا در آخرت به همراه دارد» ، هزینه های کانون را تامین می کند.
اتهام تند روی به این کانون و حاج آقای انجوی نژاد را نمی توان جدی تلقی کرد ، چه اینکه استقبال و حضور جوانان ناشی از آزادی های منطقی در بین رهپویان وصال است و البته نمی توان از یک تشکل دینی انتظار داشت به اصول اخلاقی که آنها را ترویج می دهد ، پای بند نباشد .
البته فعالیت های این کانون هم خالی از انتقاد نیست . اینکه در برنامه های آن کمتر سطح بندی وجود دارد و در برخی شرایط اعضای جدید و قدیمی به یک اندازه ارزیابی می شوند و رهپویان قدیمی تر به سوی مسائلی عمیق تر در حوزه دین سوق داده نمی شوند و یا اجرای برنامه های هیاتی که نظارت کمتری بر آنها اعمال می شود ، شاید مهمترین انتقاداتی باشد که می توان در حوزه اندیشه و اجرا به این تشکل ومسئولان آن وارد دانست که شاید حادثه شنبه گذشته هم ناشی از همین مسائل هیاتی باشد.
فاصله گرفتن از دانشگاه و حوزه در عین استقبال گسترده دانشجویان از فعالیت های این کانون ، آفتی است که هر لحظه بر روند فعالیت و اهداف رهپویان وصال تاثیر می گذارد. چرا که کانون همیشه نیاز به بازخوانی اندیشه های ناب علوی دارد که تنها می توان آنها را در حوزه و دانشگاه جستجو کرد.
توجه بیش از حد به احساسات جوانان در برنامه ها و سخنرانی ها ، پایداری تاثیر برنامه ها را در آنان می کاهد که ممکن است در گیرو دار زندگی متاهلانه مانع از رسیدن به اهداف کانون در اخلاق گرایی و توجه به ارزش ها شود.
اما نکته قابل توجه در این گفتار و پس از حادثه شنبه گذشته ، بی توجهی نمایندگان و مسئولان دولت ارزش محوری است که خود را مدافع چنین حرکاتی می دانند. قرار نبوده ونیست که علت حادثه را خلاف آنچه رخ داده اعلام کنیم ، اما به هرحال این کانون یک ظرفیت و فرصت دینی و اجتماهی قابل توجهی است که توانسته خیل عظیمی از جوانان را حول محور دین سامان دهد. کم نیست حوادثی این چنینی که در تشکل ها رخ می دهد اما می شد بهتر از این با آن رو در رو شد. چه اینکه حادثه آتش سوزی در مسجد ارگ تهران هم نمونه ای از همین دست حوادث است که رئیس فعلی دولت نهم و شهردار وقت تهران به گونه ای دیگر با آن روبرو شد در حالی که آن حادثه هم ناشی از سهل انگاری مسئولان مسجد بود .
این گونه تشکل ها برای آنان که طرح هایی چون «ارتقا امنیت اجتماعی» را طراحی می کنند و به برخورد قهرآمیز با جوانان اعتقاد دارند، به نظر خیلی خوش آیند نیست. در حالی که رهپویان وصال در سالیان اخیر بیش از هر نیرو و اعتبار دولتی و با کمترین هزینه ، توانسته در برابر هجمه های فرهنگی مقاومت کند. آنان که نگران استحاله فرهنگی جوانان هستند و خود را سردار مبارزه و مقابله با جریانات ضد دینی و ضد فرهنگی می دانند، باید عینک بدبینی را از مقابل چشمان خود دور سازند. امروز با سخت افزارها و برخورد های قهری نمی توان ، جریان سازی فرهنگی کرد ، ضمن اینکه جوانان هم به هوای تازه ای احتیاج دارند.
دین گرایی در ایرانیان محصول یک قرن و دو قرن نیست ، که بتوان ایرانیان را زا دین دور ساخت اما شیوه ها و روش هایی که بعضی نهادها و مسئولان دولتی برای توسعه دین به خصوص در چند سال گذشته دست گرفته اند ، وازدگی نسبت به دین را به دنبال خواهد داشت.
کانون رهپویان وصال در شیراز تجربه آزموده شده ای در حوزه دین است که بایستی آن را به عنوان نمونه بسط داد، اگر دغدغه دین داریم!
نکته آخر اینکه ! هرچند انفجار شنبه گذشته ناگوار و تلخ و فراموش نشدنی بود که جان جوانانی پاک را گرفت، اما برای ما ایرانیان عاشق اهل بیت چه سعادتی بالاتر که با ذکر «یاحسین» جان دهیم. نکته ای که دیگران از آن غافلند و حتی برخی از دینداران به دلیل شدت حادثه آن را فراموش کرده اند.
در این شکی نیست که اسلام بیش از هر چیز بر حفظ جان افراد تکیه دارد اما به هر حال حادثه ای رخ داده که می توانست در یک تصادف رانندگی یا یک زلزله بروز کند . نیاز است بار دیگر به آموزه های دینی خود رجوع کنیم و کمتر شعار دهیم ، در این صورت خواهیم گفت: خوش به حال آنان که با ذکر حسین رفتند! ویالیتنی کنت معکم! یادشان جاوید
منبع: تحلیل روز- سعیدنظری www.tahlilerooz.ir