سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیا اصولگرایان فارس خود را از داشتن رسانه بی نیاز می دانند؟

ارسال  شده توسط  سیمرغ در 87/8/6 4:28 عصر

آیا اصولگرایان فارس خود را از داشتن رسانه بی نیاز می دانند؟

 

این روزها بحث تعطیلی روزنامه سبحان تنها روزنامه وابسته به جناح اصولگرا بیش از پیش نقل محافل مطبوعاتی است. اینکه چرا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ، آنهم در شرایطی که عملکرد دولت نهم به شدت جامعه را تحت تاثیر قرار داده و از شانس اصولگرایان برای پیروزی در انتخابات آینده کاسته و دولتمردان نهم بیش از گذشته به تبلیغ عملکرد خود نیاز دارد ، روزنامه سبحان دچار بحران مدیریت شده و سکته وار منتشر می شود؟

سبحان که در دولت اصلاح طلبان به صورت هفته نامه با گستره شهرستان لامرد مجوز گرفته بود ، پس از مدتی به گستره استان فارس و جنوب کشور و به شکل روزنامه تغییر شکل داد و به تنها روزنامه ای اصولگرای استان فارس تبدیل شد و با حمایت این جریان سیاسی توانست مدیر مسئول خود را روانه مجلس هفتم وهشتم شورای اسلامی کند و از طرفی به پایگاهی برای اندیشه راست تبدیل شد.

حالا محمدعلی حیاتی مدیر سبحان که با حمایت سرمایه داران هم شهریش ، سبحان را منتشر می کرد ، خود را بی نیاز از این رسانه دانسته و حاضر به پرداخت هزینه های این روزنامه نیست و از طرفی به نظر می رسد جریان اصولگرای فارس به دلیل نداشتن پشتوانه قوی منابع انسانی در عرصه مطبوعات و نیز ضعف شدید شکلی و محتوایی سبحان چندان حاضر به حمایت از این روزنامه نیست .

انتشار بولتن های محفلی مثل « گزیده اخبار» توسط یکی از نویسندگان سبحان با هزینه های کمتر و توزیع در گستره اعضای عالی رتبه اصولگرایان در فارس نیزاین تصور را ایجاد کرده که سیاستگذاران اصولگرایان در فارس خود را بی نیاز از مطبوعات بدانند.

اصولگرایان فارس از دو نوع رسانه دیگر یعنی صداوسیما و منابر نیز بهره می گیرند که احساس کنند ، نسبت به روزنامه بی نیاز هستند.

شبکه 5 تلویزیون و رادیو استان فارس و نیز راه اندازی برخی رادیوهای جوان محلی شهرستانی در این استان این امکان را برای اصولگرایان فراهم کرده که بیشترین تبلیغات رسانه ای را در اختیار داشته باشند. به گونه ای که گاهی اعتراض هم کیشان خود را بر می انگیزد . به طور مثال بولتن محفلی گزیده اخبار در آخرین شماره خود به شدت برنامه بازتاب را به باد انتقاد گرفته و آن را برنامه ای درجهت توجیه ضعف مدیران دولت نهم در فارس بر شمرده است. برنامه ای که در دولت اصلاحات با هدف تخریب تلاش ها آغاز شد.

واکنش جریان اصولگرایی به برنامه های صدا وسیمای فارس نشان می دهد که رسانه ملی نتوانسته نیاز تبلیغاتی این جریان سیاسی را برطرف سازد . نه اینکه رسانه ملی در فارس بی طرفانه عمل کرده باشد ، بلکه در راستای منویات اصولگرایان نتوانسته به تبلیغ آنها و تخریب جریان مقابل بپردازد و این از ضعف برنامه سازان و مدیران صدا و سیما ناشی می شود.

نگاه دوم اصولگرایان متوجه طیف وسیع وحانیون و منبرهای مساجد است که در شرایط مختلف به عنوان یک آلترناتیو اجتماعی به ساماندهی مردم پرداخته و نتایج مورد نظررا حاصل کنند.

به گفته شیخ علیرضا حدائق مشاور امورروحانیون استاندار فارس در سفر اخیر رئیس مجلس به شیراز در 2 سال اخیر قریب به 11 میلیارد تومان از سوی استانداری فارس به مساجد و حسینیه ها پرداخت شده است.

این کمک هرچند در راستای حمایت از فعالیت های فرهنگی صورت می گیرد ، اما چندان بدون توقع نخواهد بود . این کمک ها البته در دولت های گذشته هم صورت می گرفت اما برای خود دارای حساب و کتاب خاصی بود و چندان اشتیاقی برای دولتی کردن مساجد دیده نمی شد و کمک ها به صورت یکسان و در قالب تخفیف هزینه های آب وبرق و... صورت می گرفت.

نکته دیگر این که در چند سال اخیر ، روحانیت شیعه حرکت خود را به سمت استقلال مجدد از دولت آغاز کرده و در بسیاری از موارد به مخالفان و منتقدان جدی دولت تبدیل شده اند. این مخالفت و انتقادات روحانیون نیز ناشی از انعکاس مشکلات عدیده جامعه در حوزه فرهنگ و اجتماع و اقتصاد است.

به هر حال جریان اصولگرای استان فارس که بیش از هر چیز به تجربه و ریش سفید بزرگان خود اتکا دارد ، در شرایط کنونی ترجیح می دهد سبحان تعطیل شود تا بخواهد از آن حمایت کند. در این میان روزنامه های ملی وابسته به این طیف یا مثل کیهان و رسالت و قدس هر روز با حجم انبوهی برگشتی روبرو هستند و یا روزنامه های ایران و جام جم دچار بحران مدیریت شده و هر روز رئیسی را تغییر می دهند و کسی نیست بر این حجم سرمایه های دولتی که در قالب روزنامه هدر می روند ، نظارت کند.

برخی هم معتقدند اصولگرااین با داشتن ابزارهای مختلف مثل دستگاه قضا ، شورای نگهبان و ... چندان به افکار عمومی احتیاج ندارند همانگونه که سوموزا دیکتار نیکاراگوئه خطاب به مخالفانش می گفت: شما آرا را دارید ، اما من شمارش آرا.


امام صادق اصلاح طلبی با درون مایه های فرهنگی و فکری

ارسال  شده توسط  سیمرغ در 87/8/3 7:52 عصر

 

امام صادق اصلاح طلبی با درون مایه های فرهنگی و فکری

سعید نظری........................................

 

جعفر ابن محمد الصادق (ع) را می توان نخستین بنیانگذار اصلاحات فرهنگی و فکری  در جهان اسلام دانست که هم اهل تشیع و هم اهل تسنن از مشرب فکری و علمی آن امام بزرگوار سیراب شده اند.

امام صادق با بهره گیری از  شرایط تاریخی زمان خود و شرایط فرهنگی و علمی که پدر جلیل القدرش امام محمد باقر (ع) ایجاد کرده بود،  توانست به راحتی انقلاب فرهنگی را در جهان اسلام ایجاد کند.

اگر جهان اسلام تا زمان قبل از امام صادق بدنبال گسترش مرزهای جغرافیایی خود در بین قبائل ، مناطق و کشورهای منطقه بود ، اما همین گسترش نیازمند ساخت و ترویج بنیان های فرهنگی بر مبنای علوم روز بود که خارج از احساسات قومی و دینی به سئوالات جهان علم پاسخ دهد. در این میان درگیری سیاسی در بخشی از جهان اسلام که خود را حاکم بر مردم می دانستند و تغییر حکومت از بنی امیه به بنی عباس و نیز شرایطی فرهنگی که  امام باقر در جامعه اسلامی ایجاد کرده بود و جوانان را به سوی دریافت علم سوق می داد ، ماموریتی از پیش تعیین شده را برای امام صادق تعریف می کرد که به تبیین فرهنگی ، فکری و علمی اسلام بپردازد.

از طرفی گسترش اسلام نیز دسترسی مسلمان به دیگر منابع علمی در کشورهایی چون ایران ، مصر و بخشی از اروپا فراهم کرده بود که عمدتا از نحله های ضددینی و یا تحریف شده ادیان یهود و مسیحیت تغذیه فکری می شدند.

این موضوع سبب شد که مسلمانان با مجموعه ای از آرا و اندیشه های ترجمه شده روبرو شوند که هر یک صدها سئوال را در برابر یک جامعه دینی قرار می داد و لازم بود کسانی بار توسعه فرهنگی و علمی جهان اسلام و پاسخگویی به سئوالات مسلمانان را نه با جنگ و شمشیر و زندان بلکه با پایه های قوی فکری و اندیشه ای به دوش کشند.

امام باقر ، امام صادق و امام رضا(ع) بیشترین حرکات را برای شریعت سازی و ایجاد اصلاحات اندیشه ای و فرهنگی در جهان اسلام سامان دادند و در بین این سه امام همام ، امام صادق با تربیت دانشمندان بزرگ و ایجاد شبکه های علمی در سراسر جهان اسلام که از سرچشمه معارف اهل بیت سیراب می شدند ،  به فربهی این اصلاحات کمک شایانی کرد.

امام پنجم شیعیان بر دو مبنای قران واهل بیت و با محوریت عقل ، پایه های اساسی فرهنگ و اندیشه را در اسلام بنا گذاشت و به توسعه علمی و فرهنگی این دین نو پا عمق بخشید.

شاگردان امام باقرعلیه السلام پس از شهادت آن‏ حضرت به گرد شمع وجود امام صادق علیه السلام حلقه زدند. امام علیه السلام نیز با جذب‏ شاگردان جدید به تاسیس یک نهضت عظیم فکرى و فرهنگى و بالنده مبادرت ورزید، به ‏گونه‏اى که طولى نکشید مسجد نبوى در مدینه منوره و مسجد کوفه در شهر کوفه به ‏دانشگاهى عظیم تبدیل شد.

از حوزه علمیه امام صادق علیه السلام شاگردان برجسته‏اى ‏که خود بعدها به عنوان استاد و اسطوانه جهان تشیع به شمار مى‏آمدند و هر کدام ‏موسس کلاس‏هاى بزرگ علمى، و صاحب تالیفات شدند بروز نمودند؛ مانند هشام بن حکم، جابر بن حیان، زراره بن اعین، ابان بن تغلب، مفضل بن عمر، هشام بن سالم، مؤمن‏الطاق و...

امام صادق در حلقه ای درس خود که گفته می شود ، بیش از چها هزار نفر شاگرد و طلبه داشت ، با تاکید بر عقل گرایی با برخی از تاثیرات سو تفکرات وارداتی به جهان اسلام مثل رهبانیت ، غالی گری ، احساس گرایی ، ماتریالیست و ... مقابله می کرد و با اینکه پیروان گسترده ای یافته بود اما حاکمیت فرهنگی در جهان اسلام به را حاکمیت سیاسی ترجیح می داد و هیچ گاه وارد مبارزات سیاسی برای دستیابی به قدرت نشد . هرچند که رابطه خوبی هم با عناصر قدرت نداشت.

شیوه امام پس از تعلیم و تربیت شاگردان ، انجام مناظره و پاسخگویی علمی به مخالفان بود. گفته می شود صادق آل محمد و شاگردانش صدها مناظره علمی را با پیروان دیگر ادیان و مکاتب فکری برگزار می کردند.

بد نیست به گوشه ای از مناظرات امام توجه کنیم :

ابوشاکر دیصانی از بزرگترین متکلمان زنادقه و ملحدین به شمار میرود. وی که سابقه بحثهای متعددی را با امام دارد هنگامی که میخواهد نظر و دلیل امام را در حدوث عالم بداند به امام میگوید: «انک احد النجوم الزواهر و کان آباوک بدوراً بواهر و امهاتک عقیلات عباهر و عنصرک من اکرم العناصر و اذا ذکر العلماء فبک تثنی الخناصر فخبرنی ایها البحر الخضم الزاخر ما الدلیل علی حدوث العالم» ؛ «تو یکی از ستارگان درخشان هستی و پدرانت ماههای درخشنده آسمان معرفت و مادرانت دانایان و اهل کمال هستند و نهاد تو از بهترین نهادها و سرشتهاست و هرگاه ذکری از علما میشود، انگشتان به سوی تو اشاره میکنند؛ ای دریای پر آب و گرانمایه، دلیل بر حدوث عالم چیست؟»

ابوشاکر پس از استماع دلیل امام صادق علیه السلام از امام تشکر میکند و میگوید: چون میدانست که عادت ما بر این است که تا چشمانمان نبیند و امری را با یکی از حواس خود، حس نکنیم، نمیپذیریم شما هم از همین راه ما را قانع کردید. همچنین ابن ابی العوجاء که مشهورترین متکلم ملحد زمان امام صادق علیه السلام محسوب میشود، وی امام را در بحث علمی به دانههای سرخ آتش تشبیه میکند، که مخاطب را در آن مخمصه راه فراری نیست که گرفتار حملات علمی امام میشود و به ناچار باید خود را تسلیم کند. وی زمانی که در مسجد الحرام در میان جمعی از یاران خود به بحث با امام میپردازد و وقتی در برابر براهین و دلایل امام حرفی برای گفتن ندارد به اطرافیان خود میگوید: «سألتکم أن تلتمسوا لی خمره فالقیتمونی علی جمره» ؛ «من از شما خواستم تا یک بحث و کار آسوده برایم فراهم کنید و شما مرا بر روی آتش گداخته انداختید.» امام صادق علیه السلام در مناظرات و برخورد با اهل کتاب سعی میکردند که از مطالب مورد قبول طرفین که هم در قرآن و هم در کتاب آسمانی آنها وجود داشت، به عنوان ادله مدعای آنها استفاده کنند و ضمن سفارش اصحاب، به مهربانی با اهل کتاب که با مسلمین معاند نبودند، آنها را تشویق به تشرف به دین اسلام میکردند.

امام صادق در دوران 34 ساله امات خود از سه گروه تحت فشار بود ، نخست خلفای اموی و عباسی که حاکمیت خود را با وجود امام پنجم در خطر می دیدند، دوم مدافعان تفکرات وارداتی شرق و غرب و سوم صاحبان تفکرات درون اعراب مثل زناداقه.

جعفر بن محمد در این سالیان نه چندان کوتاه احیاگر تفکر شیعی شدند نه به این عنوان که مذهب جدیدی را تاسیس کرده و راه خود را از اسلام جدا کرده باشند ،  بلکه در راستای سیاست ها و تفکرات اصلاح طلبانه امامان پیش از خود از جمله امام حسین (ع) ، شرایط را مناسب دیده و با روشی نوین که همان انقلاب فرهنگی بود ، تلاش کرد تفکر شیعی را احیا کند . تاثیر امام صادق بر علمای سنی را می توان دلیل مهمی بر این موضوع دانست تا آنجا که ابوحنیفه نعمان بن  ثابت رئیس مذهب حنفی مدت دو سال از محضر امام صادق علیه السلام بهره جست و خود اعتراف کرد که: «کسی را از امام جعفر صادق داناتر ندیدم.» و همچنین اقرار کرد که: «اگر آن دو سال که نزد امام صادق علیه السلام بودم، نبود؛ چیزی نمیدانستم و به مهلکه افتاده بودم.» همچنین نقل است: روزی مردی از ابوحنیفه سؤال کرد، اگر شخصی مال خود را برای امام وقف کند، در این صورت مستحق این مال کیست؟ ابوحنیفه جواب داد: مستحق جعفر صادق علیه السلام است، زیرا او امام به حق است.

نویسنده منصف اهل سنت عبدالحلیم جندی، امام صادق را این گونه توصیف می کند: «امام جعفر صادق(ع) به منزله قلب اسلام است. نسبت او به رسول اکرم و ابوبکر و علی می رسد، او در دین، پیشوا و در علوم طبیعی، دریایی بود.»

امام صادق با جامعه اسلامی از دو طریق عادی مثل سفر حج و عمره و سفر جهت تعلیم مسائل شرعى و برقرارى رابطه توسط وکیلان و یا جذب طالبان علم در حوزه علمیه خود و اعزام شاگردان به اقصی نقاط جهان اسلام ارتباط برقرار می کرد.

آن حضرت گرچه قیام مسلحانه بر ضد طاغوت‏هاى عصرش نکرد، ولى با شمشیر زبان و قلم، در هر فرصتى به جنگ آنها رفت و آنها را محکوم کرد، و در مورد قیام ‏مسلحانه، به یکى از شاگردانش به نام سدیر که در کنار چند عدد گوسفند توقف کرده‏ بودند فرمود: «والله لو کان لى شیعه بعدد هذه الجداء ما وسعنى القعود؛ سوگند به خدا اگر شیعیان (راستین) من به اندازه تعداد این گوسفندها بودند، خانه نشینى‏ برایم روا نبود، و قیام مى‏کردم.» وقتى که سدیر آن گوسفندها را شمرد، هفده عدد بودند.

شهید اول در کتاب فصول المهمه است که مینویسد: «یقال انه مات بالسم فی ایام المنصور» پس از آن که خبر رحلت امام صادق علیه السلام را به منصور دادند، وی گفت: «ان جعفراً کان ممن قال الله فیه ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا و کان ممن اصطفی الله و کان من السابقین بالخیرات»؛ همانا جعفر از کسانی بود که خداوند درباره آنها فرموده، کتاب و علم الهی را نزد برگزیدگان از بندگانمان به ارث نهادیم و او از کسانی بود که خداوند او را برگزیده بود و از پیشی گیرندگان در نیکیها و خیرات بود.» به راستی که دشمن هم امام را میشناسد و نمیتواند وجودش را تحمل نماید، چون او وارث حقیقی علم الهی و برگزیده واقعی خداوند و شایسته رهبری و هدایت جامعه بود و این حقیقت برای حاکم قسی القلبی چون منصور بسیار تلخ بود.

امام صادق را به واقع اصلاح طلبی با درون مایه های فرهنگی و فکری دانست. .

 

 


این الرجبیون ؟

ارسال  شده توسط  سیمرغ در 87/4/14 11:19 صبح

این الرجبیون؟

فر را رسیدن ماه رجب مبارک

التماس دعا

 

 


فاطمه، فاطمه است

ارسال  شده توسط  سیمرغ در 87/4/4 1:17 عصر

فاطمه، فاطمه است

 

فاطمه، یک “زن” بود، آن‌چنان که اسلام می‌خواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر خود رسم کرده بود و او را در کوره‌های سختی و فقر و مبارزه و آموزش‌های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.
وی در همه‌ی ابعاد گوناگون “زن بودن” نمونه شده بود.

مظهر یک “دختر”، در برابر پدرش.

مظهر یک “همسر” در برابر شویش.

مظهر یک “مادر” در برابر فرزندانش.

مظهر یک “زن مبارز و مسؤول” در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌اش.

وی خود یک “امام” است، یعنی یک نمونه‌ی مثالی، یک تیپ ایده‌آل برای زن، یک “اسوه”، یک “شاهد” برای هر زنی که می‌خواهد “شدن خویش” را خود انتخاب کند.
او با طفولیت شگفتش، با مبارزه‌ی مدامش در دو جبهه‌ی خارجی و داخلی، در خانه‌ی پدرش، خانه‌ی همسرش، در جامعه‌اش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، “چگونه بودن” را به زن پاسخ می‌داد.
نمی‌دانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.
در میان همه جلوه‌های خیره کننده‌ روح بزرگ فاطمه، آنچه بیشتر از همه برای من شگفت‌انگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم‌پرواز روح عظیم علی است.
او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت. علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمان‌های بزرگش می‌نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرارآمیزش و همدم تنهایی‌هایش.
این است که علی هم او را به گونه‌ دیگری می‌نگرد و هم فرزندان او را.
پس از فاطمه، علی همسرانی می‌گیرد و از آنان فرزندانی می‌یابد. اما از همان آغاز، فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا می‌کند. اینان را “بنی‌علی” می‌خواند و آنان را “بنی‌فاطمه”.
شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونه‌ی دیگر می‌بیند. از همه‌ی دخترانش تنها به او سخت می‌گیرد، از همه‌ تنها به او تکیه می‌کند. او را ـ در خردسالی ـ مخاطب دعوت بزرگ خویش می‌گیرد.
نمی‌دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟
خواستم از “بوسوئه” تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از “مریم” سخن می‌گفت. گفت: هزار و هفتصد سال است که همه‌ سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده‌اند.
هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت‌ها در شرق و غرب، ارزش‌های مریم را بیان کرده‌اند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه‌ ذوق و قدرت خلاقه‌شان را به کار گرفته‌اند.
هزار و هفتصد سال است که همه‌ هنرمندان، چهره‌نگاران، پیکرسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی‌های اعجاز‌گر کرده‌اند.
اما مجموعه‌ گفته‌ها و اندیشه‌ها و کوشش‌ها و هنرمندی‌های همه در طول این قرن‌های بسیار، به اندازه‌ این کلمه نتوانسته‌اند عظمت‌های مریم را بازگویند که: “مریم، مادر عیسی است”.
و من خواستم با چنین شیوه‌ای از فاطمه بگویم. باز درماندم:
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه‌ی بزرگ است.

دیدم فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد (ص) است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

فاطمه، فاطمه است.

منبع: کتاب زن از دکتر علی شریعتی


نگاهی به چالش های کشاورزی از زبان یک کشاورز

ارسال  شده توسط  سیمرغ در 87/3/19 3:52 عصر

                     

 

 

                           این هم یک مطلب قابل تامل از حاج غلامحسین جهانگیر

                            عضو انجمن کشاورزان خبره شهرستان مرودشت

 

 

 

 

شرایط امروزر جهان و اخباری که هر روزه رسانه ها از گوشه و کنار جهان مخابره  می شود، حاکی از آغاز شرایطی سخت در بحث تأمین مواد غذایی برای ساکنان این کره خاکیست که بدون شک کشور ما نیز از شرایط جهانی تبعیت کرده  و کارشناسان  آینده ا ی سخت و دشوار را از نظر تأمین مواد غذایی پیش بینی می کنند. این در حالیست که استقلال سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی هر کشوری در گرو استقلال آن در تأمین مواد غذایی مورد نیاز اتباع خود است.

شک نداریم که کشاورزان و بخش کشاورزی پیش قراولان عرصه ی تأمین مواد غذایی از بدو آفرینش بشریت تا کنون بوده و در آینده نیزخواهند بود تا آنجا که هیچگاه امکان حذف این بخش تولیدی از اقتصاد وجود نداشته و ندارد و علمای علم اقتصاد همواره بر تقویت و حمایت از کشاورز و کشاورزی بدون هر گونه پیش شر طی تأکید کرده اند.

در سرزمین ایران نیز که کشاورزی تاریخی به گستردگی تاریخ تأسیس این مملکت عظیم دارد ، همواره کشاورزان در خط اول تولید،  سعی در تأمین مواد غذایی ساکنان را داشته به گونه ای که در سالیان پس از انقلاب با تلاشی مضاعف برخاسته از غیرت ملی و دینی کشاورزان دست آورد های عظیمی در تولید محصولات کشاورزی به خصوص محصولات استراتژیک به دست آمد، که در طول تاریخ کم نظیر بوده و دررقابت با کشورهای توسعه یافته قابل توجه است.

لذا با عنایت به اهمیت جایگاه کشاورزی در اقتصاد امروز دنیا و تأثیر مهم و بی نظیر آن در حفظ استقلال کشور ، لازم می دانیم برخی از چالش های فعلی این بخش را متذکر شده و راهکار هایی علمی و آزموده شده مطابق با توان فعلی کشاورزان و امکانات موجود بررسی کنیم:

1- در طول سالیان پس از انقلاب که کشاورزی دوران گذار از شکل سنتی خود را طی کرده و به مرزهای کشاورزی نوین با تکیه بر افزایش بهره وری نزدیک شده ، به رغم همه تلاش ها با ضعف برنامه ریزی در متغیرهایی چون الگوی کشت ، تأمین نهاد ها و چگونگی استفاده از منابع روبرو هستیم.

بدون شک دسترسی به کشاورزی اصولی با تکیه بر افزایش بهره وری در تولید و حفظ و پایداری منابع، نیازمند برنامه ریزی دقیق و علمی مبتنی بر روش های نوین و الگوهای برتر اقتصادی است که

اولاً منابع آب و خاک حفظ شود.

ثانیاً افزایش بهره وری در تولید را به همراه داشته باشد.

ثالثاً برای تولید کننده و مصرف کننده دارای صرفه اقتصادی بوده و نیاز های متقابل طرفین را پاسخ دهد.

رابعاً  علاوه بر تأمین نیاز های داخلی ، امکان حضور ایران در بازارهای جهانی را فراهم کند که اقتصاد بدون نگرش به بازارهای خارجی هیچ مفهومی نخواهد داشت.

خامساً زمینه توسعه دیگر بخش های اقتصادی کشور از جمله صنعت و بازرگانی را فراهم سازد.

متأسفانه در سالیان اخیر بدون توجه به آنچه گفته شد ، کشاورزی از داشتن یک برنامه منسجم و اصولی محروم بوده و عمده برنامه های تنظیم شده ، به هنگام اجرا مطابق با اهداف موفق نبوده است.

این که همه ساله شاهد تغییر مداوم الگوی کشت هستیم و کشاورزان با تولید نوعی  محصول خاص ، بازار را آشفته می کنند به گونه ای که مثلاً کاشت همگانی گوجه در سالی با کاهش شدید قیمت  و در سالی دیگر بدون توجه به نیاز های بازار کشت این محصول را رها کرده و با کاهش تولید و عرضه ، افزایش شدید قیمت در بازار را رقم می زنند ، خود بیانگر همان ضعف  برنامه ریزی است در حال که ساماندهی الگوی کشت مطابق با شرایط اقلیمی هر منطقه و بر اساس نیاز های واقعی بازار از سوی مسئولان بخش دولتی و با هماهنگی تشکل های فعال بخش خصوصی می تواند به رفع این مشکل کمک اساسی برساند.

2- حفظ منابع آب و خاک به منظور حفظ پایداری در تولید از ضروریات انکار ناپذیر بخش کشاورزی است. به خصوص آنکه در منطقه فارس همه ساله با کاهش بارندگی روبرو بوده ایم و به نقل از مسئولان هواشناسی و امور آب میزان بارندگی  سال زراعی جاری از نظر کاهش نسبت به 50 سال گذشته بی سابقه بوده است.

افزایش بهره وری در استفاده از منابع آب شاید تنها را ه حلی است که در شرایط امروز کشور می توان به آن فکر کرد در حالیکه دیگر کشورها شیوه های گرانی چون انتقال آب دریاها یا بارور سازی ابرها را پیش گرفته اند. اما متأسفانه همین بهینه سازی مصرف آب هم هنوز مورد توجه بخش های دولتی و خصوصی قرار نگرفته  و تنها گاهی در شعار ها ردپایی از این راهکار را  می یابیم.

بدیهی است که سیاست بهینه سازی مصرف آب نیاز مند عملیاتی کردن روش های نوین آبیاری و البته اجرای طرح های آبخیز داری و آب خوان داری در کنار سرمایه گذاری های سنگین برای ساخت سدهای بزرگ است.

در اجرای شیوه های نوین آبیاری متأسفانه سیاست های سالیان اخیر دولت به دلیل تحمیل همه فشارها و هزینه ها به کشاورزان راه به جایی نبرده است.

دولت که مالک اصلی منابع آب وخاک به شمار می رود، بایستی اهتمام بیشتری به حفظ آنها داشته باشد. به نظر می رسد پرداخت تسهیلات بلاعوض با تشدید نظارتها برای اجرای شیوه های نوین آبیاری می تواند کشاورزان را برای به کار گیری چنین روش های راغب کند چرا که نمی توان انتظار داشت کشاورز با اندک سرمایه خود به چنین مهمی دست زند.

در بحث طرح های آبخیزداری و آب خوان داری در کنار احداث سدهای بزرگ و شبکه های زیر دست آنها هم تنها سرمایه گذاری های دولتی پاسخگوست و امکان اجرای آن توسط بخش خصوصی وجود ندارد لذا ضروری است مسئولان در برنامه ریزیهای خود توجه جدی به اجرای چنین برنامه هایی داشته باشند .

ذکر این نکته ضروری است که ادامه بی توجهی به شرایط فعلی منابع آب و اجرای طرح های موقت و مسکن جز وخیم تر شدن اوضاع در سال های آتی چیزی به دنبال نخواهد داشت.

3- رمز موفقیت تولید در دنیای امروز را افزایش بهره وری می دانند.

نکته ای که به حق باید بر آن اصرار داشت. اما افزایش بهره وری ها در تولید در بخش کشاورزی جز با فراهم آوردن امکانات لازم میسر نیست. اجرای طرح های چون تسطیح لیزری و یکپارچه سازی اراضی ، اصلاح بذر ، تولید و تأمین نهاده های استاندارد، توصیه به استفاده از ریز مغذی ها و دهها طرح از این دست هر چند در آغاز نوید بخش آینده ای خوب در افزایش بهره وری ها بود اما متأسفانه در ادامه راه با بی توجهی بخش دولتی ، بخش خصوصی نیز دل زده شدند.

ایجاد شرایط خاصی برای طرح های یاد شده از جمله ضرورت زیر دست بودن اراضی برای اجرای عملیات تسطیح لیزری و یا واگذاری اصلاح بذر یا واردات بذرهای اصلاح شده توسط شرکت فاقد اهلیت لازم بدون نظارت سیستم دولت، آرزوی افزایش بهره وری در کشاورزی را دست نیافتنی کرده است.

لذا ضرورت دارد بار دیگر ضمن بازنگری در طرح های یاد شده منطبق با نیازهای کشور و توانمندی موجود ، جهشی عظیم را در تولید ایجاد کنیم .

4- اصل اساسی در اقتصاد ، صرفه است . بدیهی است اقتصاد بدون صرفه ، رغبتی برای سرمایه گذاری و کار در مردم ایجاد نمی کند . متاسفانه در سالیان اخیر با توجه به تغییرات گسترده در اقتصاد کشور و نابسامانی های موجود ، دلالان در بخش کشاورزی نیز دست درازی کرده و خون تولیدکنندگان واقعی را همچون زالویی خونخوار می مکند .

تلاش دولت اسلامی در پرداخت یارانه ها به کشاورزان در قالب طرح خرید تضمینی قابل تقدیر است اما طرح خرید تضمینی محصولات به رغم پیش بینی های لازم نسبت به افزایش نرخ تورم در قانون این طرح ، متاسفانه در دو سال اخیر به خوبی اجرا نشده است .

طرح خرید تضمینی گندم بدون هرگونه تغییری در نرخ ها  در سالیان اخیر نگرانیهای جدی در بخش کشاورزی ایجاد کرده واز طرفی افزایش قیمت دیگر محصولات کشاورزی همچون جو را به همراه داشت .

بر اجرای دقیق مصوبه مجلس شورای اسلامی در خصوص خرید تضمینی محصولات کشاورزی بیش از هر چیز تاکید می کنیم و معتقدیم حفظ پایداری در تولید فقط با اجرای دقیق این قانون است . شاید بد نباشد به وضعیت تولید چغندر قند در دو سال گذشته نگاه دوباره داشته باشیم .

واردات بی رویه شکر و تاخیر در پرداخت نرخ خرید تضمینی ، آینده تولید این محصول با ارزش از نظر تناوب کشت با مخاطره روبرو کرده است .

5- توسعه دیگر بخش های اقتصادی استان وکشور همچون صنایع تبدیلی نیز از جمله راههایی است که ضمن توسعه بازار کار و اشتغال ، ارزش افزوده در بخش کشاورزی به همراه دارد .

توسعه صنایع تبدیلی با سرمایه بخش خصوصی این فرصت را برای بخش کشاورزی ایجاد می کند که تولید خود را با امنیت خاطر به بازار عرضه کرد و پایداری در تولید را حفظ کند .

متاسفانه در سالیان اخیر کمتر شاهد توسعه صنایع تبدیلی در استان بوده و عمده واحدهای ایجاد شده از ضعف سرمایه و تکنوژی رنج برده و نتوانسته پاسخگوی تولید بخش کشاورزی باشند .

ترغیب و تشویق سرمایه داران به حضور در این بخش راهی است که مسئولان دولت با ارائه مشوق ها و معافیت های  لازم  امکان پذیر می سازند.

6- نگرشی به تولید برای حضور در عرصه های جهانی نیز فرایندی است که با ایجاد شرایط یاد شده به راحتی امکان پذیر است ، ضمن اینکه هدف اصلی در برنامه ریزی ها باید ((تولید برای صادرات )) قرار گیرد . کیفیت بخشی به تولیدات با استفاده از شیوه های نوین کشت ، داشت ، برداشت با آموزش مستمر کشاورزان صورت می گیرد .

امروز ناچارم عرض کنم که متاسفانه برخی از همکاران کشاورز از داشتن کمترین دانش کشاورزی محروم هستند و بایستی سیستم جدی برای آموزش مستمر آنها با همکاری مراکز علمی و فارغ التحصیلان مهندسی کشاورزی طراحی و اجرا شود .

بدیهی است که رقابت در بازارهای جهانی بدون محصولات با کیفیت و ارزان تر از قیمت های جهانی میسر نیست . کیفیت بخشی را بایستی در افزلیش بهره وری جستجو کنیم و افزایش بهره وری را در آموزش نیروهای فعال در این بخش .


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >