صدای بحران در صنعت فارس
نگاه به تشدید اعتراضات کارگری در چند روز اخیر در شیراز
سعید نظری00000000000000000000000000
افزایش اعتراضات کارگری در استان فارس که از روز شنبه و در آستانه دومین سفر ریاست جمهوری به استان صورت می گیرد، بیانگر آغاز بحرانی است که روز به روزبر شدت آن افزوده خواهد شد.
بحران در صنایع بزرگ فارس مثل لاستیک دنا که روزی بزرگ ترین تولید کننده لاستیک ایران با تکنولوژی پیشرفته ژاپنی بود و یا شرکت مخابراتی راه دور ایران که مجری طرح کارت هوشمند سوخت در کشور به شمار میرود، زنگ خطر جدی را برای مدیرانی به صدا درآورده است که مدعی بودند بحران مالی جهان تأثیری بر اقتصاد ایران نخواهد داشت.
مدیران دولت نهم در استان فارس که سال گذشته با سطحینگری و فارغ از معادلات آماری و اقتصادی و تنها با اتکا به پول فروش نفت 140 دلاری مدعی بودند بحران اقتصادی جهان، گریبان ما را نخواهد گرفت امروز با خیل کارگرانی روبهرو هستند که هر روزه در مقابل ساختمان استانداری فارس صف کشیده و مطالبات به اصطلاح صنفی خود را فریاد میکشند.
بحرانی که امروز دامن بخش تولید استان فارس را گرفته بیش از هر چیز متوجه ضعف برنامهریزی یا بهتر بگوییم عدم برنامه مشخص برای توسعه صنعتی فارس در دولت نهم است. اگرچه مدیران این دولت در سال 84 و پس از استقبال در فرودگاه شیراز توسعه صنعتی را یکی از اولویتهای مهم خود معرفی کردند اما هیچگاه مشاهده نشد که این استان در طول دولت نهم لااقل یک خط استراتژی توسعه در بخش صنعت تدوین کند و حتی استراتژی تدوین شده در دولت اصلاحات نیز در کنج قفسه کتابخانه معاون برنامهریزی استانداری بایگانی شد.
نبود برنامه مشخص راهبردی برای توسعه صنعتی فارس در 4 سال گذشته سبب شد که حتی تسهیلات بنگاههای زودبازده در مسیری کاذب هزینه شود و صنایع بزرگ و پویای استان نتوانند از این تسهیلات و یا هر نوع تسهیلات دیگری در جهت نوسازی، افزایش بهرهوری و مسایلی از این دست استفاده کنند. بنابراین دولت نهم در این سالیان کوتاه نه تنها برنامه توسعهای خاص در بخش صنعت نداشت، حتی از سیاست های حمایتی نیز استفاده نکرد.
حذف کارگروههای تخصصی استان که عمدتاً با حضور نمایندگان بخش خصوصی برگزار میشد، آرام آرام مدیریت استان را با وضع موجود استان بیگانه کرد تا به یکباره از پشت پنجرههای ساختمان استانداری صدای کارگرانی را بشنوند که تعطیلی کارخانجات استان را فریاد میزنند.
حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سطح استان و ادغام معاونت برنامهریزی استانداری در این سازمان و کاهش اختیارات معاون برنامهریزی جدید در سطح تنظیم مقررات بودجهای دولت در استان بر شدت این چالش افزود و امروز در سطح استان فارس، هیچ مدیر دولتی خاصی برای درک بحران صنعت وجود ندارد. از طرفی سازمان صنایع و معادن نیز همچون گذشته چندان قادر به درک مشکلات موجود نیست و تنها خود را در سطح مرکزی برای صدور مجوزهای تأسیس و بهرهبرداری نگه داشته است.
در چند سال اخیر به دلیل همین عدم وجود ارتباط، کمتر شاهد بودیم که مدیران ارشد استان از صنایع بحرانی بازدید کنند و یا با مدیران تشکلهای بخش خصوصی جز در مراسم روز صنعت و معدن، نشست و برخاستی داشته باشند. این در حالی است که تا قبل از حذف کارگروههای تخصصی، شخص استاندار یا معاون برنامهریزی او لااقل ماهی 2 بار در 2 کارگروه صنعت و معدن و توسعه صادرات غیرنفتی، نمایندگانی از بخش خصوصی را ملاقات میکرد و از نزدیک با شرایط و مشکلات آنان آشنا میشد.
در چنین شرایطی که مدیران استان چندان از وضع صنعت و کشاورزی و بازرگانی فارس اطلاعی ندارند و نحوه هزینه کرد و درآمدهای نفتی کشور نیز در هالهای از ابهام قرار گرفته، طبیعی است که روز به روز فشار به کارخانجات، تولید کنندگان و فعالان اقتصادی 3 حوزه یاد شده، افزوده شود و تجمعات اعتراض آمیز کارگری شکل بگیرد.
مهم نیست که رسانههای وابسته به دولت بنویسند «تجمع صنفی کارگران در شیراز برگزار شد!» اما در صورت ادامه وضع موجود و عدم تغییر در سیاستهای دولت نهم و افزایش فشار بر تولیدکنندگان و فعالان بخش اقتصادی، از این پس نیز شاهد چنین بحرانهایی خواهیم بود.