اقتصاد عنکبوتی
سعید نظری ....................................................................
«چرا به رغم کاهش جهانی قیمت نفت، ارز و طلا، باز هم بازار ایران در برابر کاهش قیمت ها مقاومت می کند؟»
این سوالی است که این روزها، ذهن بسیاری از شهروندان را به خود مشغول کرده و به دنبال پاسخی برای آن می گردند.
برخی از شهروندان در پاسخ به این سوال، نابسامانی و بیماری شدید اقتصاد ایران را عامل اصلی این مقاومت بازار می دانند! اما واقعا این نابسامانی و بیماری شدید از کجا ناشی می شود؟ نگارنده در این مقال تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد.
1-مهمترین عامل در ضعف ساختارهای اقتصادی ایران، دخالت بیش از حد دولت در امور است. این دخالت های سیستم دولتی در اقتصاد ایران در حالی صورت می گیرد، که اقدامات سیستم دولتی، خارج از هر گونه نظارت و ارزیابی است.
اصولا اقتصادهای دولتی به تارهای عنکبوتی تشبیه می شوند؛ که اولا در ساخت آنها هیچ قاعده ای وجود ندارد و عنکبوت بر اساس سلیقه و با تراوشات دهنی خود، تاری را می بافد که فقط مرگ را برای دیگران به ارمغان می آورد. اما در عین حال این تارهای مرگ آور ، سست و ناپایدارند و با بادی از هم فرو پاشیده می شوند.
2-شفاف نبودن قوانین اقتصادی کشور در حوزه سرمایه گذاری ، گمرکات، بانک، بیمه و مالیات و عوارض و .... از دیگر عوامل نابسامانی اقتصاد ایران است . تصویب پی در پی قوانین دست و پا گیر در مجلس شورای اسلامی و برخی شوراهای هم عرض در کشور بر شدت تاثیر این قوانین در هرج و مرج اقتصادی کشور می افزاید، اما نکته مهمتر اینکه این تصویب پی در پی قوانین در حالی صورت می گیرد؛ که هیچ گونه حذف قوانین قبلی را شاهد نیستیم و بعضا قوانین علیه یکدیگر به تصویب می رسند.
3-پرداخت بی حساب و کتاب یارانه به بخش های مختلف را نباید از نظر دور داشت. اگر چه در شرایط امروز هیچ کشوری از پرداخت یارانه مستثنی نیست؛ اما متاسفانه در ایران عمده پرداخت یارانه ها در جهت ترویج فرهنگ مصرف گرایی و رضایت مصرف کنندگان پرداخت می شود. بر اساس روند فعلی پرداخت یارانه ها، هر کس بیشتر مصرف کند ، بیشتر یارانه دریافت می کند. این در حالیست که در جهان امروز پرداخت یارانه ها در جهت حمایت از تولید و امکان رقابتی کردن تولیدات در بازارهای جهان و نهایتا بهبود صادرات صورت می گیرد .
4-از نکات مهم دیگر که همواره اقتصاد ایران را تحت تاثیر خود قرار داده؛ دلال بازی و اقتصاد زیرزمینی است . اصولا فرآیند دلال بازی در جهت کسب منفعت بیشتر و فرار از پرداخت حقوق عمومی صورت می گیرد. دلال بازی امروز از حد متعارف خود در کشور خارج و به یک بحران و آسیب جدی به خصوص در حوزه تولید تبدیل شده است.
5-بی توجهی مردم به فرهنگ صرفه جویی و مصرف بیش از حد انرژی، مواد غذایی و .... در کنارتوجه بیش از حد به لوکس گرایی و اشرافیت، منابعی هنگفتی از کشور هر روزه به استهلاک کشانده ، همین موضوع بار اضافی را به اقتصاد مملکت تحمیل می کند.
6-پایین بودن نرخ بهره بروری در حوزه های مختلف اقتصاد کشور نیز به یک بحران نهفته تبدیل شده؛ که کمتر ذهن کسی را به خود مشغول می کند. بر اساس آخرین آمار نرخ بهره وری نیروی کار در ایران کمتر از 25 دقیقه در روز است. این در حالیست که متوسط این نرخ در دنیا 5/5 ساعت است. ضمن اینکه ما کمتر توجهی به نرخ بهره وری در تکنولوژی ، انرژی و .... داریم. این موضوع باعث شده که هزینه های تولید در کشورما به شدت افزایش یابد و یک تولید کننده بایستی حجم قابل توجهی از هزینه های خود را به حقوق و دستمزد، استهلاک تکنولوژی اختصاص دهد.
7-شش مورد فوق نشان می دهد که اصولا کشور از داشتن یک برنامه ریزی راهبردی و استراتژیک همه جانبه برای غلبه بر چالش های موجود خود محروم مانده است. نظام برنامه ریزی کشور عمدتا آرمانگرا و بدون توجه به واقعیت موجود کشور است؛ ضمن اینکه به همه ابعاد توسعه کشور توجه نمی کند. امروز بسیاری از کارشناسان ، تدوین و اجرای برنامه های 5 ساله توسعه -که تاکنون 4 برنامه عملیاتی شده – را ناموفق ارزیابی می کنند.
8-افزایش نرخ تورم به عنوان مهمترین شاخص ارزیابی نابسامانی اقتصاد کشور عمدتا از طریق هفت عامل یاد شده فوق بروز می کند و ما به ناگاه شاهد افزایش نرخ تورم از 16 درصد به 32 درصد هستیم.
اگر فاکتورهایی چون تاثیرات اقتصاد جهانی، تحریم های اقتصادی، وجود رقبایی چون چین، وجود قوانین سازمان تجارت جهانی و مواردی از این دست را در نابسامانی اوضاع اقتصادی کشور حذف کنیم، با حسابی سرانگشتی باز هم شاهد ادامه این روند خواهیم بود.
رسیدن به توسعه ای پایدار و رفاه اجتماعی در گرو عزمی ملی است. این موضوع را بایستی همه مردم، دولتمردان، قانونگذاران و ناظران دنبال کنند. نمی توان تنها از یک طبقه توقع ایجاد توسعه پایدار را داشت. بلکه ضروری است همگان خود را در رشد اقتصادی کشور شریک بدانند.